آقاکیانآقاکیان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

دل نوشته های گل پسرم

10 ماهگی

پسری ما تو ماه دهم زندگیش: 5 تا دندون داره ششمی هم در راهه ...
3 مرداد 1393

جشن دندونی

جشن دندونی با تاخیر در 9 ماهگی آقاکیان برگزار شد گل پسری ما در اواخر7 ماهگی دندونش در اومد اماباتاخیر جشن دندونیش رو گرفتیم الان گل پسری ما 4 تادندون داره مرواریدهای توی دهنت مبارکه عشق بی پایان   ...
3 مرداد 1393

جشن دندونی

جشن دندونی با تاخیر در 9 ماهگی آقاکیان برگزار شد گل پسری ما در اواخر7 ماهگی دندونش در اومد اماباتاخیر جشن دندونیش رو گرفتیم الان گل پسری ما 4 تادندون داره مرواریدهای توی دهنت مبارکه عشق بی پایان   ...
3 مرداد 1393

اولین مروارید آقاکیان

پایان 7ماهگی بالاخره گل پسری ما هم به جمع نی نی های دندون دار پیوست خونه خاله داشتیم شام میخوردیم از اونجکه شما علاقه زیادی به غذاهای ماداری پیش ماسرسفره مشغول خوردن غذا بودی..بعدوقتی باقاشق دهنت غذا گذاشتم یههههو صدای خوردن قاشق به مرواریدروشنیدم وکلی ذوق کردیم وقتی نگاه کردیم دیدیم که بلههههههههه آقاکیان ماهم دندون دارشده ..هورااااااااااااا مبارکه عشق مامان ...
3 مرداد 1393

پایان6ماهگی

کیان جوووونم...6ماهگیت مبارک امروز6ماه تمام کردی...واکسنت رو هم مثل قبلی ها مردونه و بی دردسر زدی الحمداله کاملا غلت میزنی..حالا سوپ خورشدی..مامانی من فرنی وحریره بادوم رو از4ماهگی برات شروع کردم شما هم زوداستقبال جانانه کردی...نوووووووش جونت نفسم من وبابایی بابت اینکه بعدواکسن هات اذیت نمیکنی خیلی ازت مچکریم   ...
3 مرداد 1393

روز من(مادر)

مادر من مادر من…… تو یاری و یاور من مادر چه مهربونه……. درد منو می‌دونه بی عذرو بی‌بهونه……. قصه برام می‌خونه مادر من مادر من……. تو یاری و یاور من مادر مهربونم…….. قدر تو رو می‌دونم تو با منی همیشه……. من برگم و تو ریشه مادر من مادر من……. تو یاری و یاور من من امسال با لطف بی کران خدای مهربووون ووجود پسرعزیزم لایق نام مادر شدم امروز اولین هدیه مادرشدنم رواز دستهای کوچولوی کیان که البته بابا امیر زحمتش رو کشیده بود گرفتم امیرجان بابت3شاخه گل قشنگت که به نیت یکی عنوان مادر بعد همسربعد زن وا...
2 مرداد 1393

دل آرام باباجون ومامان جون

مامانی ما با نفس تو نفس میکشیم... با وجودت جووون میگیریم.... عاشقتیم مامانی وروزی هزاربار خدا روبخاطر وجودت شکرمیکنیم... من که بی نهایت دوست دارم اما بابایی دوست داشتنش خیلی ویژه اس ی جورایی مردونه اش کرده میگه ما پدروپسر همدیگه رو بیشترمیفهمیم عاااااااااااااااااااااااااشقتیم ...
2 مرداد 1393

تعیین جنسیت

امروزساعت2ظهرهمراه باباامیر رفتیم سونو طبق معمول همیشه باباامیردلش میخواست صدای قلب شماروبشنوه واسه همین هرسری پیش دکترم میرفتم میگفت به خانوم دکتر بگو واست سونوبنویسه اما این دفعه ویژه تربود خیلی هیجانی بود وقتی نوبت ما شد من کمی استرس داشتم البته استرس شیرین تااینکه بعدانجام سونو دکتر گفت بچه تون پسره...وااااااااااااااااااااااااااااااای خدای من نمیدونی باباامیر چقدر خوشحال شد هورااااااااااااخدا به ما یه گل پسر داده... یه گل پسرسالم....خدایااااا شککککککرت.... ...
1 آذر 1392

شروع سال1391شمسی

آقاکیانم: بهار امسالمون متفاوت از سالهای گذشته بود واین تفاوت  بخاطر وجودشما که عزیز منو باباامیرهستی بود واز این بابت شاکر لطف بی کران خدای مهربوونم. اولین بهارزندگیت مبارک باد kiyaan ما در سال جدیدساعت٨:٤٥دقیقه صبح روزسه شنبه خونه خودمون تحویل کردیم موقع تحویل سال من وباباجونی روی مبل نشسته بودیم ومنتظر خبرتلویزیون بودیم وشما هم توی گهواره خواب بودی لالا پیش پیش...به محض تحویل سال بغض من ترکید خواستم گریه کنم آخه یه دفعه دلتنگ وجود نازنین شما درجمع دو نفرمون شدم که اونم باباجونی بدوبدو رفت تواتاق شما وشماروبیدار کردو آوردگذاشت توبغلم آرام جانم گل پسرم... ضمنا امروز یه روز بزرگ دیگه ای هم بود واونم تولدبابا ...
28 آبان 1392